RSS
خانه شناسنامه پست الکترونیک مدیریت وبلاگ من |
کلاغ روسیاه
نویسنده: الهه امید(جمعه 84/7/29 ساعت 12:32 عصر) تو دل یه مزرعه یه کلاغ رو سیاه هوایی شده بره پابوس امام رضا اما هی فکر میکنه اونجا جای کفتراس آخه من کجا برم یه کلاغ که رو سیاست من که توی سیاهیا از همه رو سیاترم میون اون کبوترا با چه رویی بپرم تو همین فکرا بودش کلاغ عاشق ما یه دلش میگفت برو یه دلش میگفت بمون که یهو صدایی گفت: تو نترس و راهی شو به سیاهی فکر نکن تو یه زائری برو
|